برهان (کلمات قرآن)برهان (کلمات قرآن)، دلیل قطعی و همواره صادق است. ۱ - معنای لغوی و اصطلاحیواژه برهان را مصدر ثلاثی مجرد «بره یبره برهانا» به معنای سفید شدن و یا مشتق از ریشه رباعی مجرد «برهن یبرهن برهنة» و به معنای حجت و دلیل دانستهاند. معنای لغوی برهان، حجت و بیان واضح و دلیل قاطع است، و در اصطلاح اهل منطق بر قیاسی اطلاق میشود که از یقینیات (اولیات، مشاهدات، تجربیات، متواترات، حدسیات، فطریات) تشکیل شده، و نتیجه آن یقینی و ملاک رسیدن به واقع است. ۲ - واژه برهان در قرآندر قرآن کریم واژه برهان ۸ بار به صورتهای مفرد مجرد از اضافه، مفرد مضاف و تثنیه ذکر شده است. البته واژههای دیگری چون سلطان، آیه، بینه و حجت نیز در قرآن به کار رفته که هریک به نحوی با موضوع برهان ارتباط دارد. ۳ - برهان در کاربرد قرآنیبرهان در کاربرد قرآنی، منحصر در گفتار نیست، بلکه بر مطلق چیزهای روشن و واضحی که حقانیت امری را به طور یقین ثابت میکنند و جای هیچ گونه تردیدی باقی نمیگذارند اطلاق شده است؛ خواه آن چیزها از سنخ قضایای ذهنی و گفتارهای منطقی باشند یا از قبیل موجودات عینی و حقایق خارجی. در آیه شریفه: «فذنک برهـانان من ربک الی فرعون وملائه انهم کانوا قومـا فـسقین» از اژدها شدن عصا و سفیدی و روشنی دست حضرت موسی به عنوان دو برهان یاد شده است. در آیه: «یـایها الناس قدجاءکم برهـان من ربکم» نیز مراد از برهان، شخص رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و یا خود قرآن دانسته شده است. در تعیین مصداق برهان در آیه: «و لقد همت به وهم بها لولا ان رءا برهـان ربه»؛ «و در حقیقت (آن زن) آهنگ وی کرد و (یوسف نیز) اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ او میکرد» اقوال متعددی مطرح شده است. ۴ - طلب برهان از مشرکانقرآن کریم به مناسبتهای مختلف از کسانی که بهشت را ویژه یهودیان و مسیحیان میدانند برهان طلب میکند: «و قالوا لن یدخل الجنة الا من کان هودا او نصـری تلک امانیهم قل هاتوا برهانکم ان کنتم صـادقین». و به کسانی که غیر خدا را پرستش میکنند میفرماید: اگر درباره ادعای خویش برهانی دارید بیاورید: «ام اتخذوا من دونه ءالهة قل هاتوا برهانکم...» و: «اءلـه مع الله قل هاتوا برهـانکم ان کنتم صـادقین». و اعتقادات شرک آلود مشرکان را فاقد پایگاه برهانی و منطقی اعلام میکند: «و من یدع مع الله الـهـا ءاخر لا برهـان له به فانما حسابه عند ربه انه لا یفلح الکافرون». ۵ - واژههای شبیه برهان در قرآندر قرآن واژههای دیگری به کار رفته که به جهاتی، منطبق بر برهان هستند مثل واژههای سلطان، بینه، حجت و آیه. برهان را میتوان «سلطان» خواند چون زوال ناپذیر و غالب، و تیز و نافذ است و خصم و مخالف را به گونهای در بن بست قرار میدهد که هیچ راهی برای فرار نمییابد، و بر عقول و فهمها سلطه مییابد. از آنجا که برهان نشانه حقانیت آورنده آن است، به «آیه» تعبیر شده است. و از آن رو که یقینیترین راه و متقنترین شیوه برای احقاق حق یا ابطال باطل است «حجت» نامیده میشود. و از آن جهت که بین حق و باطل جدایی افکنده، آن دو را از هم ممتاز میسازد در برخی از موارد از آن به «بینة» یاد شده است. [۱۷]
لسان العرب، ج۱، ص۳۹۴.
[۲۲]
بیان السعاده، ج۲، ص۳۵۷.
[۲۳]
مواهب علیه، ج۲، ص۲۳۷.
[۲۴]
منهج الصادقین، ج۵، ص۳۱.
[۲۵]
روض الجنان، ج۱۰، ص۳۲۹.
[۲۶]
نمونه، ج۹، ص۲۲۳.
[۲۸]
تفسیر لاهیجی، ج۲، ص۴۷۶.
[۲۹]
مجمع البیان، ج۳، ص۲۹۰.
[۳۰]
مواهب علیه، ج۲، ص۲۹۰.
[۳۱]
بیان السعاده، ج۲، ص۳۳۷.
[۳۲]
تفسیر جامع، ج۷، ص۴۶۴.
[۳۳]
تقریب القرآن الی الاذهان، ج۳۰، ص۲۰۵.
[۳۴]
البصائر، ج۵۷، ص۹۶۳.
[۳۵]
مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۲۲.
[۳۶]
کشف الحقایق، ج۳، ص۳۳۲.
[۳۷]
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، - ۵۰۲ق، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۱.
۶ - پانویس
۷ - منبععلوم قرآنی، برگرفته از مقاله «برهان (کلمات قرآن)». |